حرفی که نتوان آنرا بی تکرار کشانید مانند ت، ط و بیشتر حروف صامته که بوجود نیایند مگر در پایان تنفس، چنانکه در لفظ ’بیت، فرط’ و یا در آغاز تنفس در ’طرب، تراب’ و یا فقط در یک آن متوسطدر ’نقطه، ابتر’. و نام ’حرف’ برای این گونه حروف اولی و بهتر است زیرا که اینها طرف صوت هستند و حرف به معنی طرف و کنار است. در مقابل حرف زمانی. برخی ازحروف آنی شبیه به حروف زمانی و مصوت هستند، مانند حرفهائی که مکرر بر زبان آیند چون ’د. ح. خ’ مثلاً در تلفظ ’دار. کار’ راء مکرر بر زبان آید و شنونده می پندارد که یک راء کشیده میشود، زیرا که فاصله کوتاه زمانی آن را درک نمی کند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
حرفی که نتوان آنرا بی تکرار کشانید مانند ت، ط و بیشتر حروف صامته که بوجود نیایند مگر در پایان تنفس، چنانکه در لفظ ’بیت، فرط’ و یا در آغاز تنفس در ’طرب، تراب’ و یا فقط در یک آن متوسطدر ’نقطه، ابتر’. و نام ’حرف’ برای این گونه حروف اولی و بهتر است زیرا که اینها طرف صوت هستند و حرف به معنی طرف و کنار است. در مقابل حرف زمانی. برخی ازحروف آنی شبیه به حروف زمانی و مصوت هستند، مانند حرفهائی که مکرر بر زبان آیند چون ’د. ح. خ’ مثلاً در تلفظ ’دار. کار’ راء مکرر بر زبان آید و شنونده می پندارد که یک راء کشیده میشود، زیرا که فاصله کوتاه زمانی آن را درک نمی کند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
خاور نزدیک. در اروپا شامل کشورهای بالکان (رومانی، بلغارستان، یونان و ترکیۀ اروپایی) و در آسیا شامل ممالک اردن هاشمی، مصر، عراق و عربستان شمالی است. (از فرهنگ فارسی معین). و این به مناسبت وقوع این کشورها در مشرق ممالک غربی اروپا و نزدیکی آنها به این ممالک است از دیگر ممالک آسیایی. رجوع به خاور نزدیک شود
خاور نزدیک. در اروپا شامل کشورهای بالکان (رومانی، بلغارستان، یونان و ترکیۀ اروپایی) و در آسیا شامل ممالک اردن هاشمی، مصر، عراق و عربستان شمالی است. (از فرهنگ فارسی معین). و این به مناسبت وقوع این کشورها در مشرق ممالک غربی اروپا و نزدیکی آنها به این ممالک است از دیگر ممالک آسیایی. رجوع به خاور نزدیک شود
در اصطلاح دستور زبان عرب، حرفی که در همه تصاریف یک کلمه باقی بماند چون حرفهای ’ک. ت. ب’ در کتب. در برابر حرف زائد که در برخی صیغه ها هست و در برخی حذف شود. و در موقع تعلیم گویند: هرگاه کلمه را در برابر ’فعل’ قرار دهیم هر حرف که مقابل ’ف. ع. ل’ قرار گیرد اصلی و هر حرف که مانند آن در فعل افزوده شود حرف زائد است. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
در اصطلاح دستور زبان عرب، حرفی که در همه تصاریف یک کلمه باقی بماند چون حرفهای ’ک. ت. ب’ در کتب. در برابر حرف زائد که در برخی صیغه ها هست و در برخی حذف شود. و در موقع تعلیم گویند: هرگاه کلمه را در برابر ’فعل’ قرار دهیم هر حرف که مقابل ’ف. ع. ل’ قرار گیرد اصلی و هر حرف که مانند آن در فعل افزوده شود حرف زائد است. (از کشاف اصطلاحات الفنون)