جدول جو
جدول جو

معنی حرف ادنی - جستجوی لغت در جدول جو

حرف ادنی
(حَ فِ اَ نا)
هفت حرف از حروف ظلمانی را اهل جفر بدین نام خوانند. رجوع به حرف نورانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرق ادنی
تصویر شرق ادنی
خاور نزدیک، در علم جغرافیا کشورهای شمال شرقی قارۀ افریقا تا شبه جزیرۀ عربستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
سخن گفتن، گفتگو کردن
فرهنگ فارسی عمید
(فِ کَ دَ)
سخن گفتن. تکلم (در تداول عامه). گفتن. گفت وگو کردن. تکلم کردن:
چگونه چشم تو در خواب حرف میگوید
ز شوق حرف زنم با تو آنچنان در خواب.
صائب
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ)
اهل جفر هفت حرف از حروف ظلمانی را بدین لقب خوانند. رجوع به حرف نورانی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ)
حرفی که نتوان آنرا بی تکرار کشانید مانند ت، ط و بیشتر حروف صامته که بوجود نیایند مگر در پایان تنفس، چنانکه در لفظ ’بیت، فرط’ و یا در آغاز تنفس در ’طرب، تراب’ و یا فقط در یک آن متوسطدر ’نقطه، ابتر’. و نام ’حرف’ برای این گونه حروف اولی و بهتر است زیرا که اینها طرف صوت هستند و حرف به معنی طرف و کنار است. در مقابل حرف زمانی. برخی ازحروف آنی شبیه به حروف زمانی و مصوت هستند، مانند حرفهائی که مکرر بر زبان آیند چون ’د. ح. خ’ مثلاً در تلفظ ’دار. کار’ راء مکرر بر زبان آید و شنونده می پندارد که یک راء کشیده میشود، زیرا که فاصله کوتاه زمانی آن را درک نمی کند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(شَ قِ اَ نا)
خاور نزدیک. در اروپا شامل کشورهای بالکان (رومانی، بلغارستان، یونان و ترکیۀ اروپایی) و در آسیا شامل ممالک اردن هاشمی، مصر، عراق و عربستان شمالی است. (از فرهنگ فارسی معین). و این به مناسبت وقوع این کشورها در مشرق ممالک غربی اروپا و نزدیکی آنها به این ممالک است از دیگر ممالک آسیایی. رجوع به خاور نزدیک شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ اَ)
در اصطلاح دستور زبان عرب، حرفی که در همه تصاریف یک کلمه باقی بماند چون حرفهای ’ک. ت. ب’ در کتب. در برابر حرف زائد که در برخی صیغه ها هست و در برخی حذف شود. و در موقع تعلیم گویند: هرگاه کلمه را در برابر ’فعل’ قرار دهیم هر حرف که مقابل ’ف. ع. ل’ قرار گیرد اصلی و هر حرف که مانند آن در فعل افزوده شود حرف زائد است. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِاَ نا)
در اصطلاح رجال و درایت، به حدیثی گویند که نسبت آن به حدیث حسن، مثل صحیح ادنی است نسبت به حدیث صحیح که در محل خود گذشت
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ تَ مَنْ نی)
رجوع به حرف شرط و جزا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
گفتن دوییدن سخن گفتن تکلم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
((~. زَ دَ))
سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
سخن گفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
يتحدّث
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
Word
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
parler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
話す
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
говорить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
sprechen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
بات کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
কথা বলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
kusema
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
konuşmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
말하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
לדבר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
mówić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
बात करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
berbicara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
พูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
spreken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
говорити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
hablar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
parlare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
falar
دیکشنری فارسی به پرتغالی